رهام جانرهام جان، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 8 روز سن داره

رهام لبخند خدا

دومین مسافرت تابستان

1392/6/22 19:36
نویسنده : مامان مهسا
300 بازدید
اشتراک گذاری

قند عسل مامان امسال تابستان جور شد که یک بار دیگه با خاله فروغ اینها بریم مسافرت١٣/٦/٩٢راه افتادیم به سمت انزلی خونه عمو مهدی و خاله منصوره شب رسیدیم فرداش رفتیم کنار بندر انزلی که عکس بندازیم

بعد از گرفتن عکس راه افتادیم به سمت رامسر اونجا خاله فروغ اینها تو هتل منتظرمون بودن شما هم میگفتی بریم فلیبز(عمو فریبرز)هوا و طبیعت رامسر عالی بود از شانس خوبمون هوا ابری بود ولی از شرجی و گرما خبری نبود فضای هتل هم خیلی قشنگ بود

ازم عکس نگیر نمیخوام

 

اینجا جنگل ٢٠٠٠یه پرورش ماهی که ایستادیم ناهار بخوریم

 

از رامسر برگشتیم خونه خاله فروغ تهران رفتیم برای شما لباس بخریم حاضر نبودی شلوار لی رو پرو کنی خانم فروشنده گفت اگه شلوار بپوشی میتونی سوار موتور تویه ویترین بشی شما هم از خدا خواسته شلوار رو پوشیدی و سوار موتور شدی قربون اون فیگور گرفتنات بشم خاله فروغ میگه این کاراشم به مامانش رفته اونم وقتی بچه بود جلو دوربین همین کارهارو میکرد

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان ابوالفضل
23 شهریور 92 14:58
تولدت مبارک،خوش اومدی ستاره اگرچه ازراه دورهیچ فایده ای نداره شمعهاروروشن کن وبه جام سه تاروفوت کن نمیشه پیشت باشم فقط برام سکوت کن تواین روزطلایی نگوکمی غم داری بدون که دیوونه ای به نام منا جون داری تولدت مبارک الهی جاده زندگیت هموار، آسمان چشمانت صاف و دریای دلت همیشه آرام و زلال باشد و هیچ وقت از دنیا خسته نباشی تولدت مبارک